آئین سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) در هفتمین شب متوالی در مصلی شوش برگزارشد
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 819
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 283
:: بازدید ماه : 7972
:: بازدید سال : 20661
:: بازدید کلی : 297799
نویسنده : عباس کرم الهی
شنبه 16 شهريور 1398

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

ساعت 21:30 جمعه 15 شهریور ماه1398 مصادف با هفتمین شب ماه محرم الحرام1441 هجری قمری به همت هیئت رزمندگان اسلام و عاشقان ثارالله و ستاد برگزاری نماز جمعه ، آئین سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در شبستان مصلی شوش برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ آیت الله سید محمد امام ، امام جمعه ی شهرستان شوش ضمن تسلیت ایام سوگواری حضرت امام حسین(ع) و دیگر یاران باوفایش ، به افراد دو رو و یا به عبارتی منافق اشاره کرد و گفت : اشخاص از همان صدر اسلام بوده اند که نماز را پشت سر امام علی می خواندند و غذا را سر سفره ی معاویه صرف می کردند و وقتی از آنها علت این کار را می پرسیدند در پاسخ می گفتند :همه می دانند که حضرت امام علی بی نقص ترین نماز را می خواند لذا نماز خود را پشت سر ایشان می خوانیم اما سفره ی معاویه چرب تر و پر ملات تر است و نمی شود از این گونه غذاها چشم پوشی نمود به قول ضرب المثلی که می گوید ؛ « آش معاویه را می خورد و پشت سر علی نماز می خواند.» این ضرب المثل برای کسی به کار می رود که دو رو و منافق است «هم طبال یزید است هم علمدار حسین »

وی افزود : «در این جهان ناپایدار چه بسیار افرادی هستند كه به مقتضای زمان و مكان، كار می كنند و در همه حال مصالح شخصی را از نظر دور نمی دارند. برای این دسته از مردم فرقی نمی كند علی(ع) مصدر كار باشد یا معاویه. حقیقت و مجاز در نظر مصلحت بینِ این گونه افراد ابن الوقت، علی السّویه است. خلاصه هر چه را با منافع و مصالح آنها تطبیق كند مباح و متبع خواهند بود. عبارت مثلی بالا در مورد این گونه افراد و آحاد، صادق است؛ و چون ضرب المثل ها از پیشینیان ما به ارث می رسد بیانگر این حقیقت است كه از گذشته ی  دور این امر و موضوع در جامعه ی ما حاكم بوده است.

امام جمعه ی شهرستان شوش در تکمیل سخنان خود تصریح نمود : به فردی گفتند  از این سه کار یکی را انتخاب کن «یا معلم فرزندانم باش ـ یا فرماندهی یک ایالت را قبول کن و یا یک شب شام به خانه ی ما بیا» ؛ آن فرد تفکر نمود و پیش خود گفت :« اگر معلم فرزندانش باشم تمام وقتم گرفته می شود و اگر هم اشتباهی در آموزش داشته باشیم سین جین می شود و اگه یک ایالت را بپذیرم دیگر آزاد نخواهم بود» لذا وقتی که پی برد یک شام می خورد و کسی کاری به کارش ندارد اعلام آمادگی کرد که خوردن شام را تقبل کند، وقتی که شام را صرف نمود و حسابی سیر شد گفت حالا هم حاضرم معلم فرزندانت باشم و هم فرمانده ی یک ایالت را می پذیرم .

وی در ادامه خاطر نشان نمود : البته من نمی گویم کسی نباید ناهار ، شام یا صبحانه بخورد ؛ خیر بخورد اما به اندازه ای که نیازش برطرف می شود بخورد و یا این که منظورم این نیست که کسی نباید از راه حلال بر شهوت خود غلبه کند خیر ، چون همه غریزه ی جنسی دارند اما منظور من این است که از راه هوسبازی از راه نامشروح شهوت رانی نکند و در مجموع برده ی غذا و شهوت نباید باشیم که این دو چیز را بر همه چیز مقدم تر بدانیم .

آیت الله امام سپس به رشادت ها و دلاورمردی های ابوالفضل العباس(ع) در واقعه ی دهم عاشورای کربلا اشاره کرد و گفت : پس از شهادت یاران حضرت سیدالشهدا ، حضرت ابوالفضل عباس (ع) که از همه ی برادران خود بزرگتر بود و در شجاعت و قدرت و جمال سر آمد دیگران بود به نزد حضرت امام حسین (ع) رفت و اجازه گرفت تا به جنگ با دشمن برود. حضرت امام حسین (ع) به ایشان فرمودند: «اى برادر! تو علمدار منى و از رفتن تو لشكر من از هم می پاشد. »حضرت عباس(ع) فرمود: «یا سیدی! سینه من از کشته شدن برادران و یاران و دوستان تنگ شده است واز زندگى ملول شده ام و آرزومند لقاى حق تعالى گردیده ام و دیگر تاب دیدن مصیبت دوستان ندارم و مى خواهمدر طلب خون برادران و خویشان دمار از مخالفان برآرم. آن امام غریب فرمود که: «اگر عازم سفر آخرت گردیده اى، آبى جهت اهل بیت (ع) و کودکان اهل بیت رسالت طلب کن که از تشنگى بی تاب گردیده اند.»

امام جمعه ی شهرستان شوش افزود : ابوالفضل العباس(ع) به نزدیك آن سنگین دلان بى حیا رفت و گفت : «اى بى شرمان! اگر به گمان شما، ما گناهكاریم، زنان و اطفال ما چه گناه دارند؟ آبى به ایشان بدهید» و چون دید که نصیحت و پند در آن کافران اثر نمى کند، به خدمت حضرت امام حسین(ع)  برگشت ، عطش بسیاری اهل حرم را در برگرفته بود. حضرت امام حسین (ع) بر شتر سوار شد، به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عباس نیز با او همراه بود پس لشکر سواره ی پسر سعد لعنه اللّه راه بر او گرفتند و مردى از بنى امیه به لشكر گفت: « واى بر شما! میانه ی او و فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسى پیدا کند .» امام حسین (ع) فرمود: « بار خدایا! این مرد را به تشنگى دچار کن .» آن مرد ناپاک خشمگین شد و تیرى به جانب آن حضرت پرتاب کرد. آن تیر در زیر چانه آن حضرت فرورفت. امام حسین( ع)آن تیر را بیرون کشید و دست زیر چانه گرفت. پس دو مشت آن جناب پر از خون شد. خون ها را به هوا ریخت. سپس فرمود: «بار خدایا! من به تو شكایت برم از آنچه این مردم درباره ی پسر دختر پیغمبرت رفتار کنند.» از آن سو لشگر دور عباس( ع) را گرفته به او حمله ور شدند و ایشان به تنهایى می جنگید.

وی در بخش بعدی سخنان خود در مورد رشادت های قمربنی هاشم(ع) اظهار داشت : ابوالفضل العباس(ع) چون به نزدیك فرات رسید، 4000نفر از لشکر عمر ابن سعد که بر آن موکل بودند، آن غریب مظلوم را در میان گرفتند و بدن شریفش را تیرباران کردند. آن شیر بیشه ی شجاعت خود را بر آن سپاه بى قیاس زد و 80 نفر از ایشان را با یک تنه  بر زمین افكند و خود را به آب رسانید. چون کفى از آب برگرفت که بیاشامد، تشنگى آن امام مظلوم و اهل بیت او را به یاد آورد. آب را ریخت و مشك را پر کرد و بر دوش خود کشید و در حالی که جنگ می کرد، متوجه خیمه هاى حرم شد. آن کافران بى حیا سر راه بر او گرفتند و بر دور او احاطه کردند و با ایشان محاربه مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه یزید بن ورقا از کمین درآمد و حكیم بن طفیل نیز او را مدد کرد. ضربتى بر آن سید بزرگوار زدند و دست راست او را جدا کردند. آن شیر بیشه شجاعت مشك را بر دوش چپ کشید و شمشیر را به دست چپ گرفت و جهاد مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه حكیم بن طفیل ضربتى بر او زد و دست چپش را جدا کرد. آن فرزند شیر خدا، مشك را به دندان گرفت و اسب را مى دوانید که آب را به آن لب تشنگان برساند. ناگاه تیرى بر مشك خورد و آب بر زمین ریخت و تیر دیگر بر چشم او فرود آمد و از اسب به پایین افتاد. پس ندا سر داد : « ای برادر مرا دریاب. و لمّا قتل العبّاس قال الحسین (ع) :الآن انكسر ظهری، و قلّت حیلتی». و چون حضرت عباس (ع) شهید شد حضرت امام حسین (ع) فرمودند: « الان کمر شکست و چاره جویی برایم سخت گردید.»

امام جمعه ی شهرستان شوش در بخش پایانی به دلیل تنها ماندن مسلم ابن عقیل در کوفه اشاره کرد و گفت : چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین (ع) اعلام داشتند. حضرت امام حسین(ع) مسلم ابن عقیل  را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد . اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حضرت امام حسین (ع) منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.

 

از دیگر برنامه های این آیین سوگواری می توان به« ذکر مصیبت و نوحه سرایی کربلایی محمد انصاری مداح اهل بیت(ع) و توزیع شیر و شربت بین عزاداران » اشاره کرد .

 



:: برچسب‌ها: "آیین سوگواری"اباعبدالله الحسین(ع)" در هفتمین شب محرم"در مصلی شوش"برگزار شد" ,
:: بازدید از این مطلب : 961
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرگزاری شوش نیوز و آدرس shoushnews.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.